خیلی قشنگ بود خوشم اومد کپی ش کردم
نوشته شده توسط : مجید زارعی

 

من نمایشنامه نویس نیستم ... شاعر نیستم ... نویسنده نیستم ... قلم خوبی ندارم ... شکسپیر را دوست ندارم ، دروغ است ... افسانه است ... هملت را دوست ندارم ، کلیشه است ... رومئو و ژولیت را دوست ندارم ، کودکانه است ... از شاهلیر متنفرم ، ناجوانمردانه است ... من شاعر نیستم اما گوته را میپرستم ... توماس مور را زندگی میکنم ... لاله ی سرخش لا به لای دفتر خاطراتم گندیده ،هنوز خوش بوست ... با شیلر خاطره زیاد دارم ... روی بخار شیشه حکاکیش کردم ... از بین مقاله های مزخرف روزنامه جدایش کردم زیر رویا گذاشتمش ... شبهایش طعم برفهای آلپ را میداد ... شاملو ناگفته هایم را همچنان سکوت کرده ... فروغ برایم سمبل عشق و نفرت است .. . سمبل درد است... سمبل نسلی سرخورده ... اعتصامی فرشته است ... حافظ جوابم را برعکس میدهد ... سعی میکند دلخوش نگهم دارد ... خدا بیامرزاد پناهی را ... درش حل شده ام ... من نوازنده ام اما سمفونی برایم خسته کننده است !! برای من تمام بمل هارا دیز بزن .. دیز زیر است به دل می شیند ... موزارت نمی زنم ... سر خوش است ...! باخ زیادی خشن است ... بتهون خیلی شلوغش میکند ... آ آ آ ه ه ه ه .. ربنا ی شجریان را بگذار... کمی آرامش میخواهم ... کمی قوت قلب ... جای خاطره ها خالیست ...




:: بازدید از این مطلب : 367
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 28 ارديبهشت 1392 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: